top of page
  • Negar

یاسر بهادرزهی


یاسر بهادر زهی، ۱۷ ساله، اهل خاش، شهری در جنوب شرقی ایران، در شناسنامه ی وی معلولیتش نوشته شده که از نظر ذهنی دچار ناتوانی شدید بوده است. اما چیزی که دوستانش، خانواده‌اش او را به یاد می‌آورند، لبخند زیبای خجالتی‌ اش و چشمان معصومش است که با شیطنت سعی می‌کند از دوربین پنهان شود.


جمعه ۱۳ آبان مثل همه جمعه های بعد از جمعه ی خونین «قتل عام زاهدان»، فضای کل بلوچستان متشنج بود و خاش هم از این قاعده مستثنی نبود. نیروهای امنیتی رژیم در همه جای شهر حضور داشتند، اما معترضان مصمم بودند که پس از اقامه ی نماز جمعه به اعتراض خود ادامه دهند. اندکی پس از اقامه ی نماز، نیروهای رژیم با سلاح گرم هزاران معترض بی دفاع را سرکوب کردند و جمعه خونین دیگری را این بار در خاش رقم زدند.

ما دقیقاً نمی دانیم در آن قتل عام چه بر سر یاسر آمد، همه جا خون بود و همه به دنبال نشانی از عزیزانشان بودند. خانواده یاسر یک روز طول کشید تا بالاخره جسد بی جان او را غرق در خون در یک زمین خالی نزدیک ساختمان فرمانداری پیدا کردند. یاسر در آن جمعه بر اثر اصابت گلوله به سرش کشته شد.









16 views
bottom of page